اسم:آنجلا
فامیلی:ریون(Raven)
معنی اسم:آنجل که میشه فرشته حالا اینو نمیدونم.فکر کنم آنجلا معادل مونثش باشه
معنی فامیلی:کلاغ!!!!خخخخخخخ
سن:هیچکس نمیدونه ولی بدونین جاودانست.......
نژاد:50٪گربه بقیش هم هر چیزی میتونه باشه حتی الماس آتیش عروسک گرگ هر چیبه هر شکل ونژادی میتونه دربیاد
القاب:ونوس(همه به این اسم منو مشناسین نه؟)
قد:157/3(قد خودم میشه تقریبا)
وزن:30
اخلاق:غیر قابل پیش بینیه بعضی وقتا نرماله بعضی وقتا بی حوصله بعضی وقتا خیلی خرخون میشه ولی درکل یه دختر معمولی مایل به جدی خرخونه!خیلی باهوشه ولی بعضی وقتا خنگ بازی درمیاره!مثلا یه چیزی یادشه ولی دو ثانیه بعد یهو یادش میره....البته موقع هایی که خیلی استرس میگیره اینطوری میشه...کم حرفه و قبل از اینکه با شیرون و رایلی و ویولت و سحر و شایلی اینا(همونایی که میدونین!) دوست بشه خیلی کم می خندید ولی از اون موقع به بعد بهتر شده
دوستان:همونایی که تو اخلاق گفتم
دشمنان: اولش بسسسیاااااااررررررر بودن ولی کم کم باهاش خوب شدن
خوراکی مورد علاقه:ماکارونی با سس کچاپ،شیرکاکائو،شیک نوتلا و هر چیتوش نوتلا وکلا شکلات و آبنبات باشه،مرغ سوخاری،پیتزا،سیب زمینی سرخ کرده(سس فراموش نشود!)،آب نبات چوبی آلبالویی مارک pinpop،موهیتو
رنگ مورد علاقه:همه ی رنگا ولی از همه بیشتر قرمز،سیاه،بنفش و صورتی و سرمه ای رو دوست داره
رنگ مو و بدن:سفید
رنگ پوزه و داخل گوش و شکم ودست:کرمی خیییییللیییییی کم رنگ
رنگ چشم:آبی کمرنگ ولی چشماش به هر رنگ و طرحی که خودش بخواد درمیاد
قدرت:اولش یه دختر معمولی بود ولی از اولین فرد خاندانشون یه قدرت بهش ارث رسید چون آنجلا آخرین فرد خاندانشونه و اگه بمیره نسل همه ی جادوگر های اون خاندان منقرض میشه بخاطر همین اون قدرتی که بهش ارث رسید اونو جاودانه میکنه که با اون هر قدرتی که فکرشو بکنین رو داره+قدرت تقلید از هر چیزی مثل قدرت های اون فرد چهره و خصوصیات اون فرد و کلا هر قدرتی که فکرشو بکنین رو داره.هرررررررر قدرتی.میتونه از هر چندتا قدرتش که بخواد همزمان استفاده کنه. چه اونایی که مال خودشه و چه اونایی که از دیگران می گیره
لباس اصلی:برای هر موقعیتی همیشه یکی دو لباس مخصوص همراهشه!
کار های مورد علاقه و علایق مادی:کتاب خوندن،ماجراجویی و کشف چیزای خیلی عجیب و مرموز،سکوت،بعضی وقتا تنهایی،گردش و تفریح با دوستاش،خوندن کتابی که به زبون باستانی باشه(همه ی خط ها و زبون های باستانی و قدیمی رو بلده)،موجودت افسانه ای،اسکیت کردن،شبا به ماه نگاه کنه،بوی طبیعت وقتی بارون بند میاد،بوی نعنا،موزیک گوش دادن،نقاشی و طراحی،سفر کردن تو زمان(که با قدرتش امکان پذیره)
تنفرات:آدمای حسود و پرحرف ومغرور وکرم ریز،آواز خوندن(البته تو فصل دوی داستان به دلیلی مجبور میشه آهنگ بخونه)،آب استخر و دریا و جاهایی که آب زیاده،ارتفاع خیییلی زیااااد،گل(آب+خاک)،بوی ماهی،،کیف و کوله پشتی های خیلی سنگین،دمپایی،استفاده از GPS چون معتقده آدم خودش باید یه مکان رو پیدا کنه ولی از نقشه استفاده میکنه،صدای جیرجیرک
ساز:گیتار برقی
پدر/مادر:آنجلا در واقع ساخته شده و به دنیا نیومده و به جای قلب با انرژی یه الماس کار میکنه که خیلی از دانشمندا و سودجو هاسعی دارن اون الماسو بدزدن چون اون الماسه باعث میشه آنجلا هر قدرتی رو داشته باشه و علت ساخته شدنش هم این بود که نسل خاندانشون میخواست منقرض بشه و وقتی آخرین فرد خاندان که یه پرفسور بود داشت می مرد روز قبل از مرگش یه کلاغ اومد و یه چیزی دست پرفسور گذاشت که یه الماش عجیب غریب بود و پرفسور همون موقع دست به کار شد و آنجلا رو ساخت.و فامیلی آنجلا هم به همین دلیل ریون هست یعنی کلاغ.......البته هیچ کس پیدا نشد که بهش بگه آنجلا از کجا اومده و پدر و مادرش کین
حیوان خانگی:یه بچه اژدهای بنفش به اسم استارلایت یا توآیلایت که به خاطر قدرتش بخشی از وجود آنجلاست و آنجلا مواقعی که قدرتش بیش از حد مورد استفاده قرار بگیره اون اژدها خود به خود احضار میشه ولی به صورت یه اژدهای بزرگ که آنجلا میتونه راحت سورارش بشه. این بچه اژدها قدرتی که باهاش بزرگ میشه توی الماسه ولی به صورت یه اژدهای دیگه یعنی انگار یه اژدهای معمولی واقعیه و از الماس نیومده.البته توی الماسه نیست یه بچه اژدها بود که تو فصل دوی داستان آنجلا توی جنگل پیداش میکنه ولی بعدا اون اژدها صاحب قدرت بزرگ شدن میشه و نصف الماسه به اون اژدها تعلق داره و جون آنجلا و اون اژدها به هم دیگه بستگی داره.(اگه منظورو کلا نگرفتین بگین تا توضیح بدم)
صداش:
http://s9.picofile.com/file/8281162200/Jwh5z_360p.mp4.html
بچه ها من بیوگرافی هر کی که نویسنده باشه رو تو وبم میزارم.الانم مال شیرونو گذاشتم.بفرمایید
اسم:شیرون(shiron)
فامیلی:شیراندا
سن:14
قدرت:اتیش،از چشماش لیزر بیرون میاد،عطسه اش اتیشیه.
توانایی: میتونه به شکل گرگ و روباه و گربه دربیاد،از دیوار به هر صورتی بالا میره،بویایی
قوی،شنوایی بالا،و کلی چیزای دیگه...
غذای مورد علاقه: همبرگر،پیتزا،ترامیسو،پیراشکی...
نژاد: خارپشت
دوست ها: سحر،نارنیا،ویکی،کیانا،اسکارلت،جوبیس....
دشمن ها: دشمنای دوستاش
علایق: بستنی خوردن(0_0)، با دوستاش باشه،شب برفی،خندیدن مثل شفتا،بالا رفتن از دیوار...
تنفرات: سوسسسسککککککککککککککککککک،موهاش باز باشه، دوستاش رو اذیت کنن، تو کارش شکست بخوره.
لقب ها: شفتالو،شیرهویج،شربت مجلس ختم(0_0)،شاطر، خرصدا،خاتون...
قد:165
وزن: 12255566586978976()
از وب خودش کپی کردم خخخخخخخ عکس هم ازش ندارم
بچه ها این بیوگرافی فعلا عکس نداره بعدا میزارم
اسم:ویکی
معنی اسم:فکر کنم یعنی پویا و باهوش.....
فامیلی:ویترنز(witerns)
معنی فامیلی:نمیدونم کلمه اش رو از خودم درآوردم!
القاب:وی وی،ریونraven(هر موقع موهاش سیاه میشه بهش میگن ریون چون ریون یعنی کلاغ!)،خرخونه،پرفوسور بالتازار و انیشتین(بخاطر هوش بالاش)
سن:13
قد:156/5
وزن:30
اخلاق:غیر قابل پیش بینیه بعضی وقتا نرماله بعضی وقتا بی حوصله بعضی وقتا خیلی خرخون میشه ولی درکل یه دختر معمولی مایل به جدی خرخونه!خیلی باهوشه ولی بعضی وقتا خنگ بازی درمیاره!مثلا یه چیزی یادشه ولی دو ثانیه بعد یهو یادش میره....البته موقع هایی که خیلی استرس میگیره اینطوری میشه...
دوستان:شایلی،کیارا،نیکی،بیوتی،جودی
دشمنان:اولش خیلی زیاد بودن ولی بعدش کم کم باهاش خوب شدن
خوراکی مورد علاقه:ماکارونی با سس کچاپ،شیرکاکاءو(حمزه نداشت تبلتم چیکار کنم خو؟!)،شیک نوتلا و هر چیتوش نوتلا وکلا شکلات و آبنبات باشه،مرغ سوخاری،پیتزا،سیب زمینی سرخ کرده(سس فراموش نشود!)،آب نبات چوبی آلبالویی مارک pinpop،موهیتو
قدرت:اولش یه دختر معمولی بود ولی از اولین فرد خاندانشون یه گردنبند بهش ارث رسید چون ویکی آخرین فرد خاندانشونه و اگه بمیره نسل همه ی جادوگر های اون خاندان منقرض میشه بخاطر همین اون گردنبدی که بهش ارث رسید اونو جاودانه میکنه که با اون هر قدرتی که فکرشو بکنین رو داره+قدرت تقلید از هر چیزی مثل قدرت های اون فرد چهره و خصوصیات اون فرد و کلا ًهر قدرتی که فکرشو بکنین رو داره.رنگ چشمای ویکی هم به اون گردنبند بستکی داره مثلا مواقعی که عصبانیه یاقوت گردنبند قرمز میشه و رن چشمای ویکی هم قرمز میشه موقعهایی که خجالت میکشه رنگ چشماش صورتی پررنگ میشه موقعی که درد داره چشماش آبیه خلاصه تو هر موقعیتی چشماش یه رنگ میشه ولی رنگ اصلی چشماش سبز کمرنگه.و اینکه توی زمستون و جاهایی که برف و سرما زیاد باشه موهاش سیاه میشه البته این که موهاش شیاه میشه جزو حالت هاشه که از وقتی به یه گروه ویژه که همه کار میکنه و در همه زمینه ها فعالیت داره از یه دبیرستان دیگه پیوسته(فصل 3 داستان)یه قدرت به اون و همه ی دوستاش اضافه شده که باعث میشه حالت موهاشون و رنگ موها و چشماشون تغییر کنه.رنگ معمولی چشمای ویکی هم وقتی موهاش سیاهه سبز جیغ مایل به پررنگ هست.
لباس اصلی:برای هر موقعیتی همیشه یکی دو لباس مخصوص همراهشه ولی بیشتر وقتا همینی که توی عکس هست تنشه
کار های مورد علاقه و علایق مادی:کتاب خوندن،ماجراجویی و کشف چیزای خیلی عجیب و مرموز،سکوت،بعضی وقتا تنهایی،گردش و تفریح با دوستاش،خوندن کتابی که به زبون باستانی باشه(همه ی خط ها و زبون های باستانی و قدیمی رو بلده)،موجودت افسانه ای،اسکیت کردن،شبا به ماه نگاه کنه،بوی طبیعت وقتی بارون بند میاد،بوی نعنا،موزیک گوش دادن،نقاشی و طراحی،سفر کردن تو زمان
تنفرات:آدمای حسود و پرحرف ومغرور وکرم ریز،آواز خوندن،آب،ارتفاع خیییلی زیااااد،گل(آب+خاک)،بوی ماهی،عینکشو بردارن،به گردنبندش دست بزنن(چون اون گردنبند قسمتی از وجود اون هست و اگه بشکنه ویکی هم نابود میشه و اگه ترک برداره یا روش خراش ایجاد شه مثلا دست و پاش زخمی میشه یا بی حال میشه و حالش بد میشه و مریض میشه اگه گردنبند حرارت زیاد ببینه ویکی تب میکنه و اینا...)،کیف و کوله پشتی های خیلی سنگین،دمپایی،استفاده از GPS چون معتقده آدم خودش باید یه مکان رو پیدا کنه ولی از نقشه استفاده میکنه
ساز:نداره ولی گیتار برقی و ارگ بلده
خواهر/برادر:نوچ
پدر/مادر:تو بچگی از دستشون میده ولی با عموش بزرگ میشه که هیچوقت نمی فهمه اون عموشه فکر میکنه پدرشه چون بهش گفته بود پدرشه نه عموش
رنگ مورد علاقه:همه ی رنگا ولی از همه بیشتر قرمز،نارنجی،سیاه،زرد پررنگ رو از همه بیشتر دوست داره
حیوان خانگی:یه بچه اژدهای بنفش به اسم استارلایت یا توآیلایت که به خاطر قدرت گردنبندش بخشی از وجود ویکیه و ویکی مواقعی که قدرتش بیش از حد مورد استفاده قرار بگیره اون اژدها خود به خود احضار میشه ولی به صورت یه اژدهای بزرگ که ویکی میتونه راحت سورارش بشه. این بچه اژدها داخل گردنبنده ولی به صورت یه اژدهای دیگه یعنی انگار یه اژدهای معمولی واقعیه و از گردنبند نیومده.البته توی گردنبنده نیست یه بچه اژدها بود که تو فصل 3 داستان ویکی توی جنگل پیداش میکنه ولی بعدا اون اژدها صاحب قدرت بزرگ شدن میشه و نصف گردنبنده به اون اژدها تعلق داره و جون ویکی و اون اژدها به هم دیگه بستگی داره.(اگه منظورو کلا نگرفتین بگین تا توضیحبدم)
فعلا تموم شد اگه چیزی جا افتاد حتما بگین